اقتضاء محفل بزرگان 2009/10/11
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
توفیق حضور در محضر بزرگان، سعادتی است که نصیب هر کسی نشود و آن را شکر بی انتها باید. هر محفل و مجلسی تقاضا یا اقتضاء شیءای مینماید. مقصود از شیء نه فقط اشیاء ظاهری است، چه کل کاینات فرداً به فرد، همه شیء است، اعم از این که در ردیف اسماء ذوات محسوب گردد یا در ردیف اسماء معانی، ظاهر باشد یا باطن، در زمره مجردات قرار گیرد یا زمره مادیات؛ پس کلیه کاینات چه ظاهر و چه باطن، اشیاء هستند. این که در آیات قرآن مجید ذکر شده که خداوند تبارک تعالی بر هر چیزی قادر و عالم است، مقصود تمام اشیاء و همه کاینات است.
آری هر مجلس و محفلی اقتضاء شیءای دارد که مشاهده شود، یا آثار و خواصش نمایان گردد، اعم از این که آن شیء ظاهری باشد یا باطنی. محافل و مجالس ظاهری، اقتضای ظواهر میکند، اما محافل مقدس که مربوط به باطن است، همیشه اقتضای باطن مینماید.
بنابراین در محفل بزرگان آنچه ظاهر گشته و مشاهده میشود و آثار و خواصی که ادراک میگردد، همه مربوط به بواطن است. باطناً در چنان محافلی ظواهر راه ندارد و هرچه مشاهده شود و در مقام ادراک و تصرف درآید، همه باطن است.
در محفل بزرگان و محبوبین الهی همه قلوب از ظواهر منصرف شده و کمال توجه به بواطن دارند. در چنان محفلی هیچ ظاهری از ظواهر نمیتواند به قلب عارف واقعی راه یابد، مادیات و مجاز نتواند بدانجا حملهور شود. این است که چنان محفلی مقدس است و هرچه در آنجا هست، باطن است.
در محفل مقدس اولیاء خدا، اولی این است که سالکین الهی ظواهر و مجاز را به کلی از دل خارج کنند، حتی ظواهر علم را و کمال توجه قلب به معانی و حقایق گردد. نهایت مغبونیت است که در چنان محفلی، ظواهر و مجاز بر دلی راه یابد.
علامتی از علایم پیروزی خصم بر انسان و سالک و عارف، این است که ظواهر به او نفوذ کند و سیرش در ظواهر شود، هرچند در ظواهر علم باشد. سالک الهی همیشه از درگاه الهی خواهان است که کمال قابلیت و لیاقت به او کرامت شود تا همواره از کلام بزرگان در حد کمال فیض یاب شود.
هرگاه از ناحیه اعلی از فردی قدردانی شود و یا بشارت عظیم عنایت گردد، باید تأمل کرد که علت آن چیست. مسلماً کیفیات قلبی و مراتب صفای دل فرد را علت کامله برای حصول نعمت نمیتوان قرارداد، که این اشتباه بزرگی است. فردی که در اثر تزکیه و تصفیه موفق به حصول نعم باطنی میشود، حرکات او میتواند علت باشد اما نه علت کامله. حتی حضرات انبیاء و اوصیاء و بزرگان که از لحاظ صفای باطنی به آن مقام رسیده و به نعم بیپایان الهی معرفت یافتهاند، آنان هم عرض میکنند که: الهی اعمال ما علت کامله برای حصول این نعم لایتناهی نیست، زیرا این علت را هم تو کرامت فرمودهای. مقر و معترفیم که ما را استحقاق آن نعم نیست، بلکه مطابق اصل «یُعْطِی الْکَثیرَ بَالْقَلیلِ» علت ناقصه سبب حصول نعم لایتناهی میشود.
در جمع الهی که در مقام وحدت هستند، بین افراد فرقی نیست. اگر فردی صاحب نعم ظاهری یا باطنی شده، در حقیقت این نعم مربوط به همه است و بشارت و مژده برای فردی، شامل حال همه میگردد زیرا همه قلباً خواستار چنان لطفی هستند.
الهی مقام معنوی همه ما را به حد کمال برسان و عاقبت همه ما را خیر گردان.
الهی ما همه مسافرین طریق تو هستیم. الهی همه مسافرین معنوی را با کمال موفقیت به وطن خود برسان.
الهی عارفین طریق حق را که از دنیا رفتهاند، به حق حضرات انبیاء و اوصیاء و محبوبین الهی، درجاتشان را متعالی گردان و با حضرات معصومین (ع) محشور فرما.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.