شایستگان سلام الهی 2009/09/07

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

در میان مردم، برخی قوای باطنی خود را به حد کمال رسانده در جرگه مردان الهی قرار گرفته‌اند. خداوند تبارک و تعالی نعمت‌هایی را که برای مردان الهی در عالم عقبی وعده داده، در این دنیا هم مصداق آن نعم شامل حال ایشان شده است.
از جمله نعمت‌های موعود حق تعالی به مردان الهی در دار آخرت، سلام بلاواسطه حق است «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ». امر است به تفکر در آیات قران برای برخورداری از معانی ظاهریه و باطنیه آن. یکی از معانی باطنیه آیه شریفه فوق این است که سلام بلاواسطه حضرت احدیت، در این دنیا هم شامل حال آنان است.
حضرات انبیاء و اوصیاء و اولیاء از این نعمت عظمی، در دنیا نیز بهره‌مندند که سلام بلاواسطه حضرت حق به ایشان می‌رسد. سلام اسمی از اسماء الهی است و از جمله معانی باطنیه آن، رحمت و اظهار سلامتی و امنیت است.
یکی از دستورات مهم اسلام، سلام است و امر است که مؤمنین در موقع ملاقات یکدیگر، سلام کنند و برای کسی که در سلام سبقت گیرد، حسنات بیشتری از پاسخ دهنده آن است. فردی که به برادر دینی خود سلام می‌دهد، علاوه بر این که خواستار شمول رحمت الهی به اوست، اعلام امنیت نموده می‌گوید مطمئن باش که از ناحیه من ضرر و آسیبی به تو نخواهد رسید، بلکه آماده‌ام که حتی‌الامکان ترا از منافع معنوی برخوردار سازم. بر فردی که سلام بر او داده می‌شود واجب است که جواب سلام را بدهد و متقابلاً اظهار نماید که تو هم از ناحیه من مطمئن باش، و من هم آماده‌ام که حتی‌الامکان برای تو خدمت مشروع دنیوی و اخروی نمایم. این معانی در موقع عرض سلام به پیشگاه حضرات بزرگان نیز منظور است.
در موقع زیارت، زایر به پیشگاه حضرات معصومین، مثلاً حضرت رضا (ع) اظهار می‌کند «السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیَّ بْنِ مُوسَی الرِّضا». یعنی ای محبوب الهی از ناحیه من به شما و به دین اسلام ضرری نخواهد رسید و حتی‌الامکان خود را آماده نموده‌ام که طبق اوامر الهی و دستورات شما رفتار نمایم.
آن بزرگواران قلب عالم هستند و به کیفیت قلوب و عملکرد انسان‌ها واقفند. فردی که حقیقتاً خود را آماده کرده و با معرفت سلام می‌دهد، مسلماً در قبال آن پاسخی هم خواهد شنید. اما کسی که ظاهراً سلام عرض می‌کند ولی معنای آن را نمی‌داند، یا برخلاف دستورات آنها رفتار می‌کند، محال است که جوابی بشنود. مردان الهی همیشه از روی حقیقت سلام می‌کنند و این منصب بسیار با عظمتی برای آنان است.
حال اگر این سلام از ناحیه انبیاء و اوصیاء و اولیاء به فردی برسد، مسلم است که چه معانی با عظمتی در آن نهفته و او دارای چه مقامی است. از آن بالاتر سلامی است که از ناحیه پروردگار متعال به محبوبین الهی برسد. چنان که گذشت، آیه شریفه «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ» مختص به دار عقبی نیست و در این دنیا هم از ناحیه حضرت احدیت به مردان الهی می‌رسد. بدین معنا که: ای بنده عزیز من، مطمئن باش که این نعمت سلامتی و عافیت در دار دنیا و عقبی تراست، و بدان که سعادت ابدی از آن توست. اما در مقابل این محبوبیت و گرامی داشت به محبوب خویش، به گروهی دیگر می‌فرماید «وَامْتازُوا الْیَوْمَ اَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ»: امروز ای تبهکاران و گنهکاران از آنان جدا شوید! این حکم تنها مربوط به دار عقبی نیست، مصداق آن در این دنیا نیز صادق است که باید شقی از سعید جدا شود. افراد شایسته باید قدم به حریم پاک مردان الهی بگذارند و تبهکاران باید از آنان جدا شوند.
این مباهات و افتخار مردان الهی را بس که خداوند تبارک و تعالی بلاواسطه بر آنان سلام می‌فرستد و به واسطه ملائک نیز سلام خود را به حضور بزرگان می‌رساند «وَالْـمَلائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ»: ملایک از هرطرف به ایشان وارد شده و سلام پروردگار را به ایشان می‌رسانند.
آری محبوبین الهی که مورد تأیید و تصدیق حضرات انبیاء و اوصیاءاند، هم سلام بلاواسطه حق به آنان می‌رسد، و هم اغلب توسط ملایک «تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ». این سلام برای آنان عید عظمایی است که خداوند متعال حصول این مقام عظمی را برای بنده خود تبریک می‌فرماید که: ای مرد الهی، ای محبوب من، این مقام ترا مبارک باد.
حصول این نعمت‌های الهی در قبال صبر است. «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ». این مردان الهی هستند که در قبال شداید و سختی‌ها و شماتت مردم صبر کردند و همواره در انجام وظایف و تکالیف خود کوشش نمودند. چه بشارت‌ها، نعمت‌ها و مناصب علیا از ناحیه حق برای آنهاست «بَشِّرِ الْـمُؤْمِنینَ بِاَنَّ لَهُمْ مِنَ اللهِ فَضْلاً کَبیراً»: بشارت ده مردان الهی را که برای آنها افزونی بزرگی است.
بشارت را انواع و اقسامی است و خیر نیز مراتبی دارد. در آیات قرآن بشارت اشقیاء به عقاب، غیر از بشارت برای سعداء است و میان این دو بشارت از حیث معنا تفاوت بسیار است. در حقیقت بشارت در مقام حصول خیر است بلافاصله یا در آینده. ولی وقتی تمایل قلبی فردی به مطلوبی باشد که مطرود و مردود است، امکان دارد ظاهراً برای او بشارت و خوشحالی باشد، اما خوشحالی که در پی خود عقبات عظیمه‌ای دارد!
آری تشخیص خیر از شر، بابی از علم است و این علم را به هرکسی ندهند. حصول خیر آن است که انسان را به سیر در مراتب صعودی سوق دهد تا او را بشارت دهند به آماده شدن برای وصال محبوب ازلی. پس هر وسیله‌ای که انسان را از هدف اصلی دور گرداند، شر است هرچند ظاهراً مایه نشاط و سرور باشد.
برای رسیدن به هر مرتبه‌ای از مراتب وصال، خیری است و هرقدر این مراتب بالاتر، وصال نزدیک‌تر. برای عارف الهی، بشارت و حصول خیر موقعی موجب سرور و شادمانی و عروج است که این خیر علاوه بر او برای همگان حاصل شود. گرچه هر خیری به عارف رسد، آثار آن به همگان نیز می‌رسد، اما عارفان کامل منتظر آن بشارتی هستند که حصول خیر سایرین در آن باشد.
در محفل مقدس بزرگان، دل‌ها خواهان آن مبشّری است که از ناحیه حق آید. مبشری الهی که دیدگان بصیر قلب او را می‌بیند و غوغای درونی و انقلاب و تپش قلب‌ها شاهد بر آن است. چه نعمتی از این بالاتر که مبشر خاص الهی به قلوب پاک و مستعد بشارت به حصول کمال خیر دهد؛ درود بر آن مبشر خدا، جان فدای او باد.
حضرات اولیاء در پیشگاه الهی خود را عاصی و دست خالی می‌بینند و لذا سلام و درود خود را به سالکین طریق حق، موجب رونق محفل نمی‌دانند، بلکه گویند: الهی رونق محفل در آن است که تو خود به همه ما خوشامد فرمایی. رونق محفل الهی در صورتی است که برگزیدگان تو، سفراء الهی خوشامد گویند. الهی اگر ما بدانیم که تو و مقربین درگاهت به ما خوشامد گفتند و ما را مورد لطف و سلام خویش قرار دادند، ما را در دنیا و عقبی کافی است.
الهی گرچه ما ظاهراً در این عالم خاکی ساکنیم، لکن دل‌های ما در پیش بارگاه رحمت توست. آیا دل‌هایی که از همه جا منصرف شده و تنها رو به تو آورده‌اند، امکان دارد که تو از خوشامد گویی و لطف و سلام خویش محروم نمایی؟! حاشا و کلا. تو خود فرموده‌ای و از کلام محبوبین درگاهت چنین برخوردار گشته‌ایم که شرطی از شرایط اجابت دعا، یقین بر اجابت دعاست و ما با کمال امید و یقین به در رحمت تو پناه آورده‌ایم.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.