وظایف متعلّم 2009/07/29

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

تقلیل گناه و تقویت حافظه ـ دانشجو باید قصد و نیت خود را تصحیح و تلطیف نموده و قلبش را از هرگونه آلودگی تصفیه نماید، تا برای پذیرش علم و حفظ و استمرار آن شایستگی و آمادگی یابد.
پاک‌سازی دل برای تحصیل علم همانند پاک‌سازی زمین برای کشت و زرع است. چنان که کشت و زرع در زمین بایر و پاکسازی نشده از خس و خاشاک، رشد و نمو مطلوب خود را باز نمی‌یابد و برکاتی از آن عاید انسان نمی‌گردد، بذر علم نیز در دل انسان بدون پاکسازی و تطهیر، رشد نمی‌کند و خیر و برکت آن رو به فزونی نمی‌گذارد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمود: در جسد آدمی پاره گوشتی است که اگر سالم باشد تمام بدن سالم خواهد بود و اگر این پاره گوشت رو به تباهی و بیماری گذارد، تمام بدن را به تباهی و بیماری سوق دهد و این پاره گوشت، قلب و دل آدمی است، که در معنی اشاره بر قلب و دل باطن است.
بزرگان فرموده‌اند برای تقویت حافظه خود از سبک کردن بار گناهان مدد گیر، یعنی اگر می‌خواهی نیروی حافظه تو تقویب یابد، گناهانت را تقلیل ده. زیرا علم الهی رشحه‌ای است از تفضل خدا، و فضل خدا در دل عاصی قرار نمی‌گیرد.
دانشجو باید ساعات عمر خود را غنیمت شمرده و در دوران آسودگی خاطر و قوّت بدنی و هشیاری ذهنی و سلامتی حواس و عدم تراکم اشتغالات، به تحصیل علم اشتغال ورزد، خصوصاً پیش از آن که دارای مقام و منصبی شود و به علم و فضل مشهور گردد. و نیز فرموده‌اند پیش از آن که به مقام و منصب ظاهری برسید، در تحصیل علم بکوشید زیرا منصب و مقام غالباً طرق و راه‌های تحصیل علم را بر آدمی مسدود می‌سازد.
تحصیل علم در جوانی ـ در حدیث آمده که تحصیل علم در خردسالی و جوانی از لحاظ ثبات و پایداری، مانند نقش بر سنگ است که پایدار می‌ماند. آن که در بزرگسالی به تحصیل علم اشتغال ورزد، از لحاظ عدم ثبات و پایداری مانند کسی است که مطالبی روی آب نقش کند، که این نقش و نگار حتی برای لحظه‌ای نیز باقی نمی‌ماند.
علم و دانش غالباً از آن افرادی است که در دوران خردسالی و جوانی به تحصیل علم اشتغال ورزیده‌اند: خداوند تبارک و تعالی به همین نکته در قرآن مجید اشاره فرموده «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً»: ما یحیی را در خردسالی از حکمت و بینش و استوار اندیشی برخوردار ساختیم.
پس مدار کار غالباً در جوانی باید باشد، در این زمان انسان قابل ترقی و تنزل است و اکتساب فضایل و ترک رذایل برای او ممکن است. هم چنین در اصاغر سخن مؤثرتر است از اکابر به دو وجه: یکی آن که قابلیت بیشتر و به فطرت اقربند و تتبّع قبول در مزاج سریع‌تر است. دیگر آن که غالباً تکبر حجابی است در پذیرش حکمت و در آنان این حجاب نیست. کسی که نیازمند و مُتعطِّش نشد و اِصغاء تام نکرد، برای قبول کلام حِکْمی در منافذ فهم او گشادگی پیدا نمی‌شود و کلام حِکمی در او نفوذ نمی‌نماید.
البته ضرورت علم در خردسالی و جوانی و آثار مطلوب آن که ثبات و پایداری معلومات است، بدین معنی نیست که انسان در بزرگسالی از تحصیل علم خودداری کند که این نتیجه‌گیری، تصوری باطل و بی‌اساس است. زیرا فضل خداوند متعال بسیار گسترده و کرم او وسیع و جود او همواره در حال فیضان و بارش، و ابواب رحمت او به روی همه بندگان در هر سن و سالی باز و گشوده است.
اگر کسی آمادگی داشته باشد، همواره مورد لطف پروردگار متعال واقع شده و به هدف مطلوب خود می‌رسد، و سن و کمیت عمر برای تحصیل علم، دخالت کلّی ندارد. خداوند متعال به این نکته در قرآن مجید اشاره فرموده «وَ لَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوی آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً» که درباره حضرت موسی علیه‌السلام می‌فرماید: پس از آن که قدرت و نیروی او به کمال رسید و اندامش اعتدال یافت، حکمت و علم را به او عطا کردیم.
این آیات شریفه و آیات دیگر به ما می‌فهماند اگرچه در خردسالی تحصیل علم از لحاظ پایداری و ثبات مؤثرتر است، لکن برای تحصیل علم، علت تامّه نیست. انسان می‌تواند در بزرگسالی به تحصیل علم اشتغال ورزد و در اثر کوشش، به مقام والای علمی نایل آید.
بسیاری از دانشمندان سلف، همزمان با بزرگسالی به تحصیل اشتغال ورزیده و سرانجام در اثر کوشش از میان آنان فضلایی برخاسته‌اند و آثار گرانبهایی از خود به جای گذاشته‌اند.
رفع سدّ موانع ـ هر فرد عاقل و خردمند باید ساعات عمر عزیز خود را غنیمت شمرده و از ضایع شدن دوران جوانی جلوگیری کند، زیرا بقیّه عمر انسان به قدری گرانبهاست که نمی‌توان آن را ارزیابی نمود. دانشجو باید به قدر توانایی ریشه هرگونه مانعی را در راه تحصیل علم برکند. دانشجو باید هر پیوند و علاقه و دلبستگی مادی که میان او و تحصیل علم سدی ایجاد کرده از هم بگسلد.
دنیا و نفس مانع بزرگی است، مردم دنیا را اخذ و آخرت را رها کرده‌اند، چه سعادت کذایی دنیا به نقد و تلذّذ به آن حالی است، اما سعادت آخرت متأخر و تمتع به آن مآلی، لذا اکثر مردم آن را به این برمی‌گزینند. از این بی‌همتی و فرومایگی و خساست است که حظوظ قلیل، آنان را چنان بی‌طاقت کرده که به واسطه آن ترک حظ جلیل کرده‌اند. بزرگان فرموده‌اند: رهرو الهی باید در طریق حق مانند پولاد آبدیده بسوزد و مانند زر ناب در بوته گداخته و از هر ناپاکی پاک و پرداخته شود تا از این راه استعدادهای او رشد نموده و در نتیجه به سر منزل مقصود رسد.
دانشجو باید بپرهیزد از معاشرانی که او را از مسیر تحصیل علم می‌خواهند منحرف سازند؛ این از مهم‌ترین وظایف اوست زیرا طبع و سرشت انسان حالات معاشران را می‌دزدد. دانشجو باید تمام عوایق و موانع را پیش از آن که سدّی بین او و تحصیل علم گردند، از میان بردارد و از قدرت آنها بکاهد. در حدیث چنین آمده: وقت و فرصت آدمی مانند شمشیر برّان است که اگر آن را قطعه قطعه کنی و به نفع خویش از آن بهره‌مند گردی به هدف خویش دست یابی، و گرنه او ترا قطعه قطعه کند و وجودت را در هم نوردد و در خود هضم کند.
در پهنه زمان و عرصه گردش روزگار به سیر و سیاحت پرداز، و برای درهم کوبیدن آرزوهای مادی قیام کن، تا عمرت که به خاطر تعویق در تصمیم و اراده خدایی به بطالت سپری شده، با صحت حرکت جبران گردد و اعمالت سر و سامان یابد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.