نیایش ، محفل انس 2009/07/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد سوم

نیایش، محفل انس

یکی از گنجینه‌های غیبی که خدا بر انسان کرامت فرموده, دعاست. دعا سلاح مؤمن است، اگر با شرایط باشد آن شود که دل خواهد. بالاترین حربه‌ها دعاست. دعا دل انسان را به خدا اتصال می‌دهد. مراتب تقرب انسان در پیشگاه الهی به وسیله دعاست، دعا تکلم با خداست.

دعا کلید عطایا و موجب تقرب الی الله و سبب حیات طیبه روح است. دعا رفتن به بارگاه الهی و ارتباط دل با خداست. دعا کوبیدن باب رحمت الهی و موجب فتوح خیرات و برکات و شرح صدر و نور و ضیاء سرّ است.

دعا موجب افزایش مراتب عشق و محبت انسان به خداست. دعا موجب رسوخ محبت و عشق خدا بر دل است. دعا مُنَزِّه نفس از آثار سوء شواغل است.

ای سالک طریق وصال، ای مسافر کعبه وصال قبل از حرکت، زاد و توشه خود فراهم کن، توشه سالکان کعبه وصال دعاست. دعا شعار عاشقان قبله جمال است. دعا دثار عارفان کعبه جلال است. دعا معراج نفس ناطقه به اوج وحدت است. دعا سبب ملکوت عزت است.

دعا مرقات رسیدن به مقام ولایت است. دعا رَفْرَف اعتدال انسان به مقام خلّت است. آری راه باز بوده و منحصر به عده معدود نیست، اگر انسان بخواهد می‌تواند بهمقام خلت و ولایت رسد. تکلیف مالایطاقی نبوده و راه نیل به کعبه جانان بر همگان گشوده است. بزرگان مشعل فروزان فرا راه نهاده و این راه را روشن و هموار نموده‌اند.

ای آن که از اسم اعظم سؤال می‌کنی و می‌خواهی بدانی که اسم اعظم خدا کدام است، تو خود اگر در مقام سلم و رضا باشی، مطیع و منقاد فرمان حق گردی، آن اسم اعظم توئی! اما حیف!

دعا دست یافتن به کنوز دفائن و علوم غیبی و تصرف در طبایع است. چه عالم ملکوت محیط بر عالم ناسوت است، و عالم ناسوت محاط در عالم ملکوت. به خدا اگر دل خود را عرش معلای خدا کنی «وَ اِذا تَقُولُ لِشَیْءٍ کُنْ فَیَکُونُ» جای تعجب نیست. آن ودایعی که خدا در سینه انسان نهاده اگر شکوفا شوند، از قوه به مقام فعلیت درآیند، کارهای خدایی کنند.

دعا موجب شکستگی قلب و سبب تحقق نور «اَنـَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَهِ قُلُوبِهِمْ» است. دعا سبب افزایش مراتب دل شکستگی است و مقام قربیت هرکسی در پیشگاه الهی به نسبت انکسار دل اوست. آری پربهاترین، گرانبهاترین کالای بازار هستی، دل شکسته است.

ای سالکین طریق حق به وسیله دعا مشام ارواح خود را معطر سازید و قلوب خود را به ریاض قدس ارسال دارید. بیائید نفوس خود را به محفل انس کشایند و بدانید که سعادت دنیا و عقبی در پیروی از کلام بزرگان است.

ای سالک بکوش خود را دریا کن. باش ای سالک تا این قطره به دریا رسد، این کالا به خریار رسد، ابر برّ گریان شود، گل قبول شادان گردد، مقبولیت تو در پیشگاه الهی به حد اعلی رسد.

البته شرط مهم تأثیر ادعیه و اوراد و اذکار، طهارت است. صرف لقلقه لسان سودی ندهد، بلکه موجب قساوت و تبعّد است. دعا باید توأم با طهارت باشد. دعای بدون طهارت، مانند قلب بی حضور است، و قلب بی حضور چراغ بی نور است. قلب بی حضور، از حقایق به دور است. مَثَل قلب بی نور مانند آن کور است که در دست او مشعل فروزان است.

طهارت، شستشوی درون از ادناس و پلیدی‌هاست. این طهارت با مطهرات ظاهری ممکن نیست، زیرا مطهرات ظاهری، ظواهر را پاک کند. مطهرات باطنی لازم است که این ادناس و پلیدی‌ها و آلودگی‌ها را از دل بزداید.

از جمله مطهرات مهم باطنی، توبه و مراقبه است. اگر خواهی که این همه عنایاتو مقامات نصیب تو شود، خود را تطهیر کن و به مقام توبه نصوح برآی تا به کلی ترا از ادناس تطهیر نماید. مراقب دل خود باش که «اَلْقَلْبُ حَرَمُ اللهِ وَ لا تُسْکِنْ حَرَمَ اللهِ غَیْرَ اللهِ» پاسبان حرم دل شو، خدا را فراموش مکن و در تزکیه نفس بکوش تا از شراب دیدار ساقی سرمست گردی.

«قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی» به پیروزی و نجات و نجاح پیوست، کسی که نور معانی این توصیه‌های الهی را در خود به مقام تحقق درآورد. «تَزَکّی» تصدیق است از میان جان «وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ» شهادت است بر زبان ظاهری و زبان دل. «فَصَلّی» عمل است به ارکان، اعمال ظاهری و باطنی بالاخص نماز.

نماز معظم اعمال و بهینه احوال است؛ میدان خدمتکاران، بوستان صدیقان، خطیب قربت، شفیع زلت، وکیل حضرت, متقاضی رحمت. سینه را به نورش منور کند، بنده را به عطر عبادت معطر گرداند و از دل فحشاء و منکر را بزداید «اِنَّ الصَّلوهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ». البته این وقتی است که به تمام شرایط و شرایع آن عمل کند و فرایض و سنن و آداب آن را بر وفق فرمان تمام نماید. تن را به آب طهور از نجاسات پاکیزه گرداند و دل را به صیانت و آب طهور معنوی از جنابت نفس خالی دارد، و روی دل به او نماید.

ای خداوند کریم و مهربان, نوازنده بندگان، یگانه در نام و نشان، به بنده‌نوازی معروف، به مهربانی موصوف، نوازنده ضعیفان. شنونده دعای نیازمندان. الهی هر شب چه خوش است آن ساعت که هنگام راز و نیاز عاشقان بود. آن ساعت که نسیم صبای مهر بر دل مشتاقان وزد. آن ساعت که خدای تبارک و تعالی سوگند یاد می‌کند «وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ»، بر بساط «وَ نَحْنُ اَقْرَبُ» و در خلوت «وَ هُوَ مَعَکُمْ» شراب وصال بر عاشقان خود دهد، تعهد شفای مریضان کند، به کمند لطف رمیدگان را به درگاه کشد و می‌فرماید: ای بندگان من، اگر طاعت کنید قبول بر من. اگر سؤال کنید، عطا بر من. اگر توبه کنید عفو بر من. آب در جوی من، راحتی در کوی من، طرب در طلب من، انس با وصال من، شادی به دیدار من.

«یا اَیُّهَا الْاِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ» تهدیدی است لطف‌آمیز. سؤال می‌کند «ما غَرَّکَ» چه چیز وادارت نمود؟ چه چیز ترا فریفت که مرتکب معاصی شدی؟ ضمن سؤال تلقین جواب می‌کند «بِرَبِّکَ الْکَریمِ»! یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ تو سؤال می‌کنی و «بِرَبِّکَ الْکَریمِ» را با یاد بنده می‌دهی تا در قبال سؤال تو بگوید «غَرَّنی کَرَمُکَ».

ای نزهت قلوب فقرا، ای سَلْوَت صدور انبیاء. قلوب عاشقان تشنه وصال تو.دل‌های شب خیزان در اشتیاق مشاهده جمال تو. آری شب، بوستان دوستان است، بهار عارفان است. مرغزار محبان است، خلوت عاشقان است، نصف اللیل هنگام راز و نیاز و مناجات دلباختگان است. حضرت موسی گفت: الهی میدان مواصلت کجاست، کجا ترا یابم، کجا ترا جویم؟ این فرمان آمد: در خلوت.

خلوت و نیایش، برقرار کردن رابطه میان انسان و خداست با عالی‌ترین حالت روانی. در این حالت همه قوا و استعدادهای عقلانی و وجدانی و آرزوها و امیدها از همه سطوح موجودیت انسان خارج شده، بی اختیار مانند تابلویی زیر دست نقاش ازل و ابد قرار می‌گیرد.

در نیایش همه قوا و استعدادهای انسانی و الهی با تحریک قوی‌ترین اراده روحانی، بسیج شده تا منطقه جاذبه ربوبی بالا می‌برد. در این هنگام است که روشن می‌شود جهان هستی رصدگاهی است برای مشاهده جمال ازلی و نظاره کمال بی‌نهایت. در صورت تحقق این شرایط الهی، او را می‌بینیم و صدای او را می‌شنویم و مشیت او را احساس می‌کنیم و طعم مناجات و نیایش و راز و نیاز را می‌چشیم، گل‌ها و ریاحین کوی او را می‌بوییم، اندیشه‌مان جز سراغ او را نمی‌گیرد و می‌گوییم: الهی، در جهان تمام حرکات جزیی و کلی و هرآنچه ظاهراً مورد علاقه ماست، جز این نیست که وصال تو را می‌خواهیم.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.