مراقبه و تعظیم حرمات الهی 2009/03/25

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد سوم

مراقبه و تعظیم حرمات الهی

عارف الهی باید به زینت‌های ظاهری و باطنی مقرره در شرع مقدس اسلام معرفت یابد، و ظاهرش را با زینت‌های ظاهری و باطنش را با زینت‌های باطنی بیاراید.

از جمله زینت‌های باطنی برای همگان، خصوصاً برای اهل ایمان و سالکین طریق حق، مراقبه است. عارف طریق حق همیشه مراقب اعمال خود است. سالک باید از اولین قدمی که در راه می‌گذارد تا آخرین قدم، خود را از مراقبه خالی ندارد. چه مراقبه از لوازم حتمیه سالک است و هرچه او رو به کمال رود و طی مراحل و منازل کند، مراقبه او دقیق‌تر و عمیق‌تر باشد.

مراقبه را درجاتی است:درجه اول ـ مراقبه سالک است در سیر او به سوی حق.

درجه دوم ـ توجه سالک است به مراقبه حق تعالی. سالک در می‌یابد که حق‌تعالی مراقب اوست.

درجه سوم ـ مراقبه سالک است نسبت به آثار وجودی حق‌تعالی و کیفیت تجلیات حضرت احدیت.

اول، مراقبه مقدماتی است و دوم، مراقبه متوسط و سوم، مراقبه عالی.

در مراقبه مقدماتی، مراقبه سالک در طاعات، عبادات، رفتار و کردار خود است. در این مراقبه منظور سالک، عمل بر وفق فرامین و احکام شرع است که مبادا از طریق دستورات شرع خارج گردد. خود را با طاعات و عبادات زینت می‌دهد تا مورد توجه واقع شود. در مراقبه مقدماتی، محرک سالک، وعده‌ها و وعیدهای حق‌تعالی است.

در مراقبه دوم، سالک می‌داند که خداوند متعال مراقب اوست، و این مراقبت حق را با شهود ادراک می‌کند. در این مرتبه، محرک سالک در مراقبه, جلب رضای حق است. در مرتبه اول، بهشت منتهای مقصد سالک بود، ولی در این مرتبه وصال و لقای دوست نهایت مقصد اوست.

در مرتبه سوم، مراقبه سالک نسبت به وجود اقدس حق تعالی و سبق ذات و ظهور اشارات و افاضات حضرت احدیت است در کلیه اجزاء زمان.

از وقتی که سالک اقدام به مراقبه می‌نماید، رقیب سرسخت او هم شروع به مراقبه می‌کند. مراقب در تمام حالات می‌خواهد حق را منظور کند و سیر او به سوی حق است، اما رقیب می‌خواهد او را از طریق حق منحرف کند.

در مراقبه متوسط رقیب نمی‌تواند به او غالب گردد، چون او جزو احزاب الهی است «فَاِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ». احزاب الهی، دوستان خدا آنانی هستند که عشق، ساحت قلب آنها را پر کرده و قلبی که در تصرف ساحت مقدس دوست باشد، رقیب را به آنجا راهی نیست.

کسانی که هنوز نمی‌توانند از دست رقیب نجات یابند، در مراقبه مقدماتی هستند؛ آنان در پی مشتهیات نفسانی بوده و برای خود هر چیزی را می‌خواهند و خواسته آنها نفسانی و خودپرستی است.

بنابراین خطراتی که از رقیب مخالف متوجه سالک طریق حق است، در مرحله مراقبه مقدماتی است که هنوز روی دلش به طرف حق نبوده و با نیروی عشق مجهزنیست.

در اثر اهتمام به مراقبه شدید، حب و عشق در ضمیر سالک ظاهر گردد، زیرا حب و عشق به جمال و کمال علی‌الاطلاق فطری بوده و در نهاد هرکسی به ودیعه نهاده شده است، لیکن علاقه به کثرات و مادیات، حجاب‌های عشق فطری شده و نمی‌گذارد این پرتو ازلی ظاهر گردد. به واسطه مراقبه، کم‌کم حجاب‌ها ضعیف شده بالاخره از بین می‌روند و حب و عشق فطری در ضمیر سالک او را به سوی جمال و کمال مطلق رهبری می‌کند به حدی که به جز خدا نبیند. از مجذوبی پرسیدند: دنیا را به ما توصیف کن. او چنین پاسخ داد که من از روزی که چشم گشودم دنیا را ندیدم تا اینک برای شما توصیف کنم.

یکی دیگر از زینت‌های زیبای باطنی، تعظیم حرمات الهی است «وَمَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ» حرمات الهی، انجام اعمالی است که خداوند متعال برای بندگان تعیین فرموده است.

تعظیم حرمات را مراتبی است:

مرتبه اول، ترک محرمات و عمل به واجبات است.

مرتبه دوم، ترک محرمات و عمل به واجبات تعظیماً للحق است؛ اما حفظ تعظیم حرمات الهی بعد از حصول معرفت است. بنابراین کسی موفق به تعظیم حرمات الهی می‌گردد که عظمت و جلالت الهی را به شهود درک کند و بداند که عبادات و طاعات برای خلاصی از عذاب و اخذ اجرت، ناقص است.

در مرتبه سوم باید عارف عبادت و طاعتش را در نجات خود مؤثر نداند چه در این صورت، او نظر به غیر دارد. نظر به غیر، نوعی ریا بوده و نفس را در آن دخالتی است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: قومی که عبادات آنها از روی نظر باشد، عبادت بازرگانان است. جماعتی که عبادات آنها از روی ترس باشد، عبادت غلامان است. گروهی که عبادات آنها نسبت به خلاق متعال از روی شکرگزاری باشد، عبادت آزادگان است.

سالک باید حفظ حرمت انبساط نماید، یعنی در حال انبساط جسارتی ننماید. در دربار سلطان, صاحبان تقرب تام را انبساطی حاصل است، ولی آنان سعی بر حفظ حرمت کنند که مبادا سخنی از لسانشان جاری شود.

حرمت دیگر سالک، حرمت حفظ شهود است تا شهود او از معارضه سبب درامان باشد. برای سالک هر مشاهده‌ای که حاصل شود، باید به چشم حق‌بین همه را از ناحیه حق داند. اگر سالک ظاهراً آن را از ناحیه غیر بیند، باید آن سبب را از پیش چشم براند.

شهود موجودات برزخیه چندان شرافتی ندارد، بلکه شرافت واقعی رؤیت نفس است در عین تجرد تام و کمال، زیرا در این موقع نفس به تمام حقیقت مجرده خویش هویدا می‌گردد. شهود نفس در این مقام، شهودی است خدایی که او را مقید به زمان و مکان نیافته و می‌بیند که تمام مشرق و مغرب عالم را فراگرفته و برخلاف شهود مرتبه اولیه، این شهود جزئی نبوده بلکه در حقیقت، درک معانی کلی می‌باشد.

عارفین الهی آنانند که در بحر غرق می‌شوند اما از آب دریا تر نمی‌گردند؛ با مردم تماس دارند ولی همه امور را از ناحیه حق بینند، با نور ایمانی که در کانون قلبشان هست از میدان فاتح و غالب بر می‌گردند.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.