بلوغ شخصیت در پرتومعرفت 2009/03/07

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد سوم

بلوغ شخصیت در پرتو معرفت

هستی آدمی بیش از هرچیز به ادراکی بستگی دارد که مولود خیال و عقل و قلب اوست. پس اجمالاً برای هرکسی می‌توان سه گونه شخصیت در نظر گرفت: شخصیت خیالی، شخصیت عقلی، شخصیت قلبی. این که کدامیک از این شخصیت‌ها در زندگی و سرنوشت آدمی نقش مؤثرتری دارد، و کدامیک از آنها سیطره و نفوذش در حصول سعادت مؤثرتر است، از جمله مسائلی است که در موضوعات قبلی ذکر شده است.

مسئله کیفیت رشد و بلوغ خیالی و عقلی و قلبی افراد که در تکوین حیات و سرنوشت آنها نقش‌های بزرگی ایفا می‌کند، موضوعی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. بدیهی است هرگاه رشد و بلوغ عقلی و قلبی آدمی به حد کمال رسد، به تبعیت از کیفیات و خصوصیات وجودی خود که توأم با هیجان و جوش و خروش نهانی است، می‌تواند در حصول خواهش‌های معنوی گام‌هایی بردارد.

انگیزه اصلی کوشش و چراغ راه پژوهش در اسرار وجود انسان و تحرّی در طریق وصول دانش و حصول بینش به حقایق جهان و ایده‌آل‌هایی که مبدأ تحولات شگرف می‌گردد، جوش و خروش و غوغا و هیجاناتی است که در نهاد نوادر و نوابع و مردان برجسته برپاست.

نوع انسان با تمام موجودات جهان در مقابل هستی نامتناهی، حکم عدم را دارد و حیات و مماتش به موئی بسته و میکرب کوچکی می‌تواند ارکان وجودش را متزلزلساخته و به دیار عدم رهسپارش سازد. او در آمدن به این جهان و رفتن از آن، نه اراده‌ای دارد و نه اختیاری. اما همین جنبنده متکفر، خود مظهری است از شگفتی‌های خلقت که هر برگی از دفتر حیاتش از اسرار و رموز هستی و حقایق مشحون گردیده است.

اما کسانی که از رشد و بلوغ عقلی و قلبی برخوردار نیستند، کمترین توجهی به مسائل معنوی ندارند. ایشان هدف اصلی و مفهوم و معنی زندگی را خارج از کادر ارضاء غرایز و درک خوشی‌های ناپایدار و زودگذر ندانسته و در نتیجه نمی‌توانند به درک حقیقت نایل آیند.

گرچه تعیین و تشخیص و طبقه‌بندی اشخاص از لحاظ تکامل و رشد و بلوغ عقلی و قلبی، امر آسانی نیست، ولی اجمالاً می‌توان آنان را به دو گروه تقسیم کرد:

اول ـ کسانی که از رشد و بلوغ عقلی و قلبی برخوردار نیستند و هدف از حیات را در کادر ارضاء غرایز و خوشی‌های ناپایدار خلاصه نموده‌اند.

دوم ـ کسانی که طرز تفکر و تعقلشان با دسته اول تفاوت فاحش دارد. ایشان هدف اصلی حیات را به تبعیت از قوای مدرکه رشد و تکامل یافته، ماوراء این لذایذ و خوشی‌های زودگذر می‌دانند.

گروه اول به علت عدم برخورداری از رشد و بلوغ عقلی و قلبی از فضایل و کمالات عقلی و قلبی محرومند. آنان به تبعیت از پندار نادرست خود و به محک و معیار و میزان عقل و فهم خویش، خود را کامل‌تر و داناتر از دیگران می‌پندارند. آنان در اثر این گمان نادرست، همچنان در عالم احلام و تخیلات ساخته و پرداخته قوای مدرکه ناقص و اندیشه‌های منحرف خود، متوقف می‌مانند.

این گروه به علت ضعف نیروی عقلی در تشخیص حقایق، تصور می‌کنند آنچه به احساس و ادراکشان درآمده، با حقیقت محض برابر است و آنچه خلاف آنهاست عاطل و باطل. اینان به تبعیت از حس خودخواهی تصور می‌کنند که به حریم حقایق به حد کمال راه یافته‌اند، لذا تمام اسرار هستی را حل شده دانسته و بحث و فحث در پیرامون آن را عبث و بیهوده می‌پندارند.

این دسته چون در سراسر عمر تحت تبعیت افکار و نظریات خود واقع شده‌اند، چنان واله و شیدای شخصیت خود بوده و چنان حس خودخواهی و خودپرستی بر افکارشان چیره شده که حقیقت امر بر آنان مشتبه گردیده است. آنان با ساختن یک مرز خیالی، حساب شخصیت خود را از جهانیان جدا کرده و در عالم تخیل، کاخ فناناپذیریمصون از گزند حوادث بنا نموده و به آن کاخ، عنوان ما و من می‌نهند.

این کاخ ما و من، زندان وحشتناکی است که مردم کوته‌نظر در خیال خود آن را ساخته‌اند. آنان را نه چشم واقع‌بینی است که زیبایی‌های واقعی را بنگرند، و نه گوش شنوایی که ندای عالم غیبی و حقیقت را بشنوند.

اما گروه دوم به تبعیت از نیازهای درونی، به نسبت برخورداری از رشد و بلوغ عقلی و قلبی، از خواهش‌های معنوی پیروی نموده و از گرفتاری‌ها و ناهنجاری‌های دردناک زندگی و مطایب و مصائب یأس‌آور آن، که مولود قیود و آرمان‌ها و آرزوهای زودگذر و ناپایدار است، می‌گریزند.

مردان برجسته و پیشروان کاروان عالم بشریت که هریک به نوعی خاص در قلمرو سرنوشت جهانیان نقش بزرگی را ایفاء نموده‌اند، دارای قلبی پاک و زیبا بوده و همواره از آلودگی‌های زندگی گریخته و به جهان معقولات و مجردات پناه برده‌اند.

آری تبعیت از خواهش‌های معنوی و تلاش در تحرّی حقیقت، موجب آرامش خاطر است. بدیهی است با افکار مزاحمی که مولود قیود و تعلقات بی‌بنیان زندگی است، فراهم آمدن آرامش خاطر محال و ممتنع است. تا زمانی که آدمی در چنگ تخیلات مشوش گرفتار است، نمی‌‌تواند به جهان معقولات در آمده و به تفکر و تعقل پردازد و به حریم حقایق راه یابد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.