عظمت عاشقان 2009/01/11

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد سوم

عظمت عاشقان

در بین صفوف متعدد در پیشگاه الهی، صفی که بر تمام صفوف مقدم است و بیش از همه به حد کمال مورد توجه و نظر خاص مولای ازلی است، صف عاشقان جمال حق است. ممکن نیست که فردی عاشق حق نشود و محبتش به پروردگار در حد کمال نباشد، و در صف اول قرار گیرد.

صف عاشقان الهی را منزلتی است عجیب که پروردگار متعال به آن سوگند یاد می‌کند. به محض استماع سوگند پروردگار به صف صابران و عاشقان، هر فرد عارف و سالک طریق حق آرزو می‌کند که ایکاش من هم در صف عاشقان بودم، چه منتهای آرزوی عارف این است که به حد اعلی مورد توجه خاص الهی واقع گردد.

سوگند خداوند تبارک و تعالی به صف عاشقان و صابران، مخصوص به زمان و مکان معینی نیست, و نه تنها تا انقراض عالم بلکه در عالم عقبی و معنی نیز هست.

لازمه قرار گرفتن در صف عاشقان حق، قبول رنج و مصائب و دل سوختگی عشق الهی است. در دنیا انواع و اقسام مصائب و بلایا و آفات و عاهات و درد و رنج و دل سوختگی وجود دارد، لیکن هیچ درد و رنج و دل سوختگی، به شدت و وسعت درد و رنج عاشق نیست. در واقع، درد و رنج عشق، تنها عطیه‌ای است که برای تکامل جان انسان‌ها از سوی حق اهدا می‌شود. هرکسی نمی‌تواند این مراحل را سیر کند و آفات و بلیات و درد و رنج را تحمل نماید، مگر عارفانی که در اثر کمال توفیق و حمایت الهی به اعلی مرتبه صبر نایل شده‌اند. آنجاست که کمال محبت عشق عاشق در درجه‌ای فوران کند.

متأسفانه آنچه حقیقی بود، مصنوعی شد و آنچه عمومی بود، خصوصی گردید.مرشدها بسیارند و در میان آنها ابدال و اقطاب کذایی فراوان. جای تحقیق را تقلید گرفت و سجاده پرهیزکاری، مسند ریاست شد و خدمت به نوع، تنها ارادت و خدمت به راهنمای گمراه شد. به جای این که مردم از آنچه بودند بهتر گردند، در چاه موهومات فرو رفتند. اما خورشید حقیقت همیشه می‌تابد و هرکه رخ به او نمود، روشن شود و هرچه به او نزدیکتر گردد، روشن‌تر شود. این خورشید را جهت نیست، به همه جا و به هرسو می‌تابد و کسی که از هرسو به او رخ نمود، می‌یابد و می‌بیند.

انوار عشق صابران و عاشقان الهی مانند آفتاب، تمام موجودات را تحت اشعه خود قرار می‌دهد. درک عاشقان الهی به آنجا می‌رسد که تمام اسرار طبیعت بر آنان عیان شده و چیزی بر ایشان پوشیده نمی‌ماند. آری عاشقان حق در کشاکش مشکلات و حل مسائل به محض توجه، اسرار طبیعت برای آنان فاش می‌گردد، حتی در آن موقع ذرات عالم با آنان به مقام تکلم برمی‌آیند.

هر فرقه و گروهی متناسب با کیفیت عشق خود، نوعی پرواز و معراج دارد. مسلماً کمال آن، معراج حضرت رسول اکرم (ص)، آن عاشق اول است. از جانب حق تعالی به آن بزرگوار خطاب شد که تو عیسای زمانی، تو موسای دورانی، تو سلیمان اولیائی، تو حبیب منی، تو داعی و محبوب منی. عاشقان واقعی حق نیز در مرتبه و درجه‌ای همان ندا را به گوش دل می‌شنوند که اینها محبوبین درگاه الهی‌اند.

تنها جائی که معانی همه حقایق را می‌توان در آن ادراک و مشاهده نمود، قلب قوی است. باید به سوی چنان قلبی حرکت کرد و کمال توجه را بدان معطوف داشت؛ قلبی که عرش معلّی و نشیمنگاه حق است.

بجز عاشق حق، کیست که بتواند دارای قلب قوی و نشیمنگاه حق تعالی بوده و مدام در حال ذکر و صلوه باشد؟ عاشق حق به محض مراجعه به همان قلب، آواز محبوب را می‌شنود و مظاهر اسماء او را مشاهده می‌نماید، جمال خدائی را می‌بیند که در آن قلب قوی ساکن است و ندای لطیف او را می‌شنود. قلب قوی را محدودیتی نیست، چنین قلبی به علت عدم محدودیت، منبع سعادت و سرور معنوی و جاودانی است و به چیزی جز حق پای‌بند نمی‌باشد و از قدرت و سرور معنوی آن چیزی کاسته نمی‌شود.

چنان که ذات احدیت را آغاز و انجامی نیست، چنین عشقی و قلبی را نیز نهایتی نیست، چرا که دل عاشق به بی‌نهایت متصل است و دارنده این قلب مانند نعمت آفتاب، انوار زندگی بخش خود را به هرکسی می‌فرستد و فیض خود را از پست و زشت حتی ازدشمن بدسرشت هم مضایقه نمی‌کند و همگان از نور الهی او فیض یاب می‌شوند. آری این جوشش و بخشش دائمی از بارزترین خصوصیات دل‌های عاشقان حق است.

در واقع جهان و هرچه در آن است از نفخه عشق آشکار شده و در آغوش عشق پرورش یافته و راه تکامل می‌رود. قلب قوی دارای معانی همه حقایق است، آنان که خواهان سعادتند باید صاحبان چنین قلبی را بیابند و از کلام آنان، حقایق را اخذ نمایند که حقیقت امور را از افراد مادی نتوان یافت.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.