اراده و کراهت 2008/10/27

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد دوم

اراده‌ و کراهت‌

اراده‌ و کراهت‌ یا خواستن‌ و نخواستن‌ از جمله‌ کیفیات‌ نفسانی‌ و از سنخ‌ علم‌ و ادراک‌ است. انسان‌ چون‌ از طریق‌ علم، به‌ مصلحت‌ و منفعت‌ چیزی‌ یقین‌ و اعتقاد یا مظنه‌ حاصل‌کند، آن‌ را بخواهد و در صورت‌ اعتقاد به‌ زیان‌ و فسادش، آن‌ را نخواهد. اراده‌ غیر از رغبت‌ و شهوت‌ است، چنان‌ که‌ بیمار با بی‌رغبتی‌ اراده‌ خوردن‌ دارو کند، چون‌ علم‌ او به‌ نافع‌ بودن‌ دارو تعلق‌ گرفته‌ است.
در مقابل‌ اراده‌ حقیقی، اراده‌ انشایی‌ یا مجازی‌ است‌ زیرا هر چیز حقیقت‌ و مجازی‌ دارد، بسا ایندو به‌ یکدیگر اشتباه‌ افتد مانند آن‌ که‌ کسی‌ خشمگین‌ نباشد و تظاهر به‌ غضب‌ کند، دشمن‌ باشد و تظاهر به‌ دوستی‌ نماید، چیزی‌ را واقعاً‌ نخواهد ولی‌ چنان‌ وانماید که‌ خواهان‌ آن‌ است. وقتی‌ انسان‌ بین‌ دو ضد یکی‌ را بخواهد، ترک‌ دیگری‌ را هم‌ خواهد خواست، خواه‌ این‌ خواست‌ مستلزم‌ آن‌ باشد، خواه‌ عین‌ ضد آن.
انسان‌ را نیازهایی‌ است‌ و هر نیاز را در عالم‌ حقیقت‌ هدفی‌ معنوی، و هر هدفی‌ را راهی. خداوند متعال‌ برای‌ انجام‌ امور معنوی‌ طرق‌ و اوقاتی‌ تعیین‌ فرموده‌ که‌ نیل‌ بدان‌ها با نیاز ممکن‌ است‌ نه‌ با بی‌نیازی‌ و با عقل‌ صحیح‌ و کامل‌ به‌ هدف‌ توان‌ رسید که‌ نمودار آن، برگزیدن‌ امور از روی‌ قصد و اراده‌ و بصیرت‌ است.
هر عملی‌ که‌ محبوب‌ خداست، ضد آن‌ مبغوض‌ اوست‌ و هر یک‌ از محبوب‌ و مکروه‌ مراتب‌ غیر متناهی‌ دارند. گرچه‌ در فقه‌ احکام‌ پنجگانه‌ واجب، حرام، مستحب، مکروه‌ و مباح‌ معین‌ شده، لیکن‌ در علم‌ حکمت‌ تحدید به‌ پنج‌ ممکن‌ نیست‌ و همه‌ مسائل‌ فقه‌ را نتوان‌ با مراتب‌ اراده‌ و کراهت‌ علم‌ حکمت، منطبق‌ ساخت‌ مگر دو چیز را:
اگر انسان‌ از جهتی‌ دوستدار عملی‌ باشد و از جهتی‌ گریزان‌ از آن، در مقام‌ فعل‌ یا ترک، دو جهت‌ را با هم‌ سنجیده‌ به‌ مرجَّح‌ عمل‌ کند، مانند بیمار که‌ تحمل‌ تلخی‌ دارو نماید و جهت‌ شفا را برگزیند. اراده‌ و کراهت‌ در حقیقت‌ به‌ معنی‌ عزم‌ آخری‌ پس‌ از ترجیح‌ جهات‌ است.
هیچ‌ فعلی‌ محض‌ مصلحت‌ یا مفسده‌ نیست‌ و انسان‌ در مقام‌ عدم‌ ترجیح‌ این‌ دو در صدد انجام‌ آن‌ برنیاید زیرا تکلف‌ عمل، خود مفسده‌ است. در صورت‌ انتساب‌ فعل‌ به‌ دیگری، آن‌ هم‌ برای‌ ما یا او دارای‌ مفاسد و مصالحی‌ است، بسا که‌ او مراعات‌ مصلحت‌ خویش‌ کند. اگر فعل‌ او نه‌ مخالف‌ مصلحت‌ ما باشد و نه‌ ما را به‌ تکلف‌ اندازد، آن‌ را بر او مباح‌ دانیم.
پس‌ در علم‌ حکمت، اراده‌ و کراهت‌ در یک‌ جا جمع‌ نشوند، چه‌ تصمیم‌ یا به‌ فعل‌ است‌ یا به‌ ترک، و این‌ دو تصمیم‌ نظیر مستحب‌ و مباح‌ و مکروه‌ نیست. لذا در سلوک‌ الی‌ الله‌ جز واجب‌ و حرام‌ نباشد و مراعات‌ این‌ نکته‌ بر سالکین‌ طریق‌ حق، فرض‌ است.
نکته‌ دیگر آن‌ که‌ فرامین‌ الهی، دارای‌ مصالحی‌ است‌ ترک‌ نکردنی‌ یا مفاسدی‌ است‌ احتراز کردنی. اما گاه‌ مصالح‌ و مفاسد اعمال‌ چندان‌ الزام‌ آور نیست، بسا که‌ اگر انسان‌ بدان‌ آگاهی‌ یابد، چندان‌ به‌ نظرش‌ ارزشمند نرسد که‌ او را وادار به‌ فعل‌ یا ترک‌ نماید، چنین‌ اعمالی‌ بر حسب‌ اختلاف‌ موارد، مستحب‌ یا مکروه‌ یا مباح‌ است.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.