عداوت ودشمنی 2008/09/01

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد دوم

عداوت‌ و دشمنی‌

صفتی‌ از صفات‌ رذیله، عداوت‌ و دشمنی‌ است. هرکه‌ دشمنی‌ دیگری‌ را در دل‌ گیرد، یا آن‌ را پنهان‌ کند و انتظار فرصت‌ کشد و یا به‌ طور علنی‌ و آشکار، درصدد ایذاء و آزار آن‌ شخص‌ بر آید. اولی‌ را حقد و کینه‌ گویند و دومی‌ را عداوت‌ که‌ از ثمرات‌ قسم‌ اول‌ است، زیرا کینه‌ چون‌ قوت‌ گیرد، خزانه‌ دل‌ از حفظ‌ آن‌ عاجز شده‌ پرده‌ از روی‌ کار بردارد. حقد و کینه‌ از ثمرات‌ غضب‌ است‌ که‌ به‌ علت‌ عجز از انتقام‌ یا مصلحتی‌ دیگر، خشم‌ خود را پنهان‌ کند و بدین‌ طریق‌ کینه‌ حاصل‌ شود؛ هر دو قسم‌ از صفات‌ مهلکه‌ و اخلاق‌ رذیله‌ است.

اغلب‌ اوقات‌ صفات‌ مهلکه‌ دیگر از عداوت‌ و دشمنی‌ متولد گردد مانند حسد، غیبت، دروغ، بهتان، شماتت، اظهار عیب، استهزاء و امثال‌ اینها که‌ همه‌ محرماتند و از موجبات‌ فساد دین‌ و دنیا. اگر به‌ فرض‌ هیچ‌ یک‌ از اینها هم‌ حاصل‌ نشود، تنها خود بغض‌ و عداوت‌ از امراضی‌ است‌ که‌ نفس‌ قدسی‌ از آن‌ بیمار و روح‌ از آن‌ متألم‌ و در آزار است. این‌ صفت‌ آدمی‌ را از بساط‌ قرب‌ الهی‌ دور و از مجالست‌ و مصاحبت‌ ساکنان‌ عالم‌ بالا مهجور گرداند، این‌ است‌ که‌ مؤ‌من‌ کینه‌توز نشود. بغض‌ و عداوت‌ صاحب‌ خود را از شیوه‌ اهل‌ ایمان‌ و شیمه‌ اخیار و نیکان‌ منع‌ نماید از بشاشت‌ و فروتنی‌ و مهربانی‌ و مرافقت‌ و همنشینی‌ نسبت‌ به‌ کسی‌ که‌ با او دشمنی‌ دارد، و نیز از یاری‌ و رفع‌ نیاز او باز دارد. هریک‌ از اینها به‌ درجه‌ای‌ ایمان‌ را ضعیف‌ کند و حایلی‌ میان‌ او و باریافتگان‌ بزم‌ تقرب‌ شود؛ بدین‌ جهت‌ اخبار و آثار بسیار در نکوهش‌ و عداوت‌ و دشمنی وارد شده‌است. حضرت‌ صادق‌ (ع) می‌فرماید: هرکه‌ تخم‌ عداوت‌ بکارد، همان‌ بدرَوَد که‌ کشته‌ است.

راه‌ درمان‌ این‌ صفت، تأمل‌ است‌ در این‌ که‌ عداوت‌ و دشمنی‌ شجره‌ای‌ است‌ که‌ غیر از اندوه‌ و الم‌ در دنیا ثمری‌ ندارد، و ساغری‌ است‌ که‌ جز زهر جانگداز به‌ کام‌ صاحب‌ خود نریزد، و آتشی‌ است‌ که‌ جز دود کدورت‌ از آن‌ برنخیزد، بسا عزت‌ها که‌ بنیادش‌ به‌ تیشه‌ عداوت، سست‌ و مختل‌ گردیده‌است. غالباً‌ از عداوت‌ و دشمنی، ضرری‌ به‌ طرف‌ مقابل‌ نرسد و عاقبت‌ این‌ صفت، صاحب‌ خود را به‌ عذاب‌ الیم‌ رساند.

صاحب‌ این‌ صفت‌ چون‌ با تأمل‌ دریابد که‌ هیچ‌ عاقلی‌ خویشتن‌ را در حالتی‌ باقی‌ نگذارد که‌ مضراتش‌ به‌ خود او رسد و سودش‌ به‌ دشمن، سعی‌ نماید که‌ با او رفتار دوستانه‌ و گفتار مشفقانه‌ به‌ عمل‌ آورد و در رفع‌ نیازش‌ تلاش‌ کند و در مجامع‌ و محافل‌ نیکی‌های‌ وی‌ را اظهار نماید، بلکه‌ بیش‌ از دیگران‌ به‌ او نیکی‌ و احسان‌ کند تا بدین‌ طریق‌ با گوشمالی‌ دادن‌ نفس‌ خود، بر شیطان‌ غالب‌ گردد. اگر مؤ‌منی‌ در خلوت‌ معصیت‌ کند، افشای‌ آن‌ روا نیست‌ ولی‌ در صورت‌ ارتکاب‌ علنی، در وهله‌ اول، وظیفه‌ راهنمائی‌ و ارشاد اوست‌ و در صورت‌ عدم‌ تأثیر، رفتار تربیتی‌ و هدایتی‌ مناسب‌ و اتمام‌ حجت‌ است‌ به‌ او.

البته‌ نکات‌ مذکور، وظیفه‌ مؤ‌منین‌ است‌ نسبت‌ به‌ هم، ولی‌ وظیفه‌ نسبت‌ به‌ غیر اهل‌ ایمان، ارشاد و اتمام‌ حجت‌ است. در صورت‌ عدم‌ احساس‌ آزار و اذیتی‌ از آنان‌ نسبت‌ به‌ مسلمین‌ و یقین‌ به‌ عدم‌ صدور آن، باید حتی‌ المقدور رعایت‌ محبت‌ شود تا در آینده‌ به‌ اسلام‌ بگروند، و الا‌ باید مسلمانان‌ دشمنان‌ دین‌ را دشمن‌ بدارند. دشمنی‌ بر دو گونه‌ است: پنهانی‌ در قلب‌ و یا علنی‌ و آشکارا. بررسی‌ واقع‌ بینانه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ در شرایط‌ مختلف‌ کدام‌ یک‌ صلاح‌ است. چنین‌ دشمنی‌ و عداوت‌ به‌ رضای‌ حق، انسان‌ را از حد تعادل‌ خارج‌ نکرده‌ بلکه‌ سبب‌ صفای‌ قلب‌ و تقویت‌ معنویات‌ و پاداش‌ نزد حق‌ تعالی‌ است. پس‌ دشمنی‌ و غضب‌ به‌ جهت‌ کفر و فسق‌ و معاصی‌ صادره‌ ضرری‌ ندارد، زیرا که‌ خشم‌ او برای‌ خداست‌ نه‌ برای‌ خویش.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.