گفتار بیست و یکم 2013/10/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) – جلد دوم

موضوع دیگر فن روانشناسی عبارتست از تدقیق حالات و انفعالات نفس که در زندگی هر انسانی ظاهر می‏شوند، و همچنین از تحقیق حس‏ها و نیروهای نفس که آن حالات و انفعالات در زیرِ تأثیر و نفوذ آنها بوجود می‏آیند.
امروز مسلم شده است که اغلب کارهای انسان، خواه جزئی و خواه کلی، داخل قوانین علم النفس یا روانشناسی است و تمام اعمال انسان جز تظاهر و نمایش تأثیرات نفس او چیز دیگر نیست.
برای کشف چگونگی ماهیت، مردان روانشناس و مربیان باید چندگونه تدقیقات بجا آورند:
اول – باید چگونگی حدوث حالات نفس را مشاهده کنند، یعنی چگونگی سر زدن آن حالات و انفعالات را مطالعه نمایند.
این قدمِ نخستین یک نوع آزمایش و بینش است که ارزش بزرگ دارد و حال کنونی و فعلی نفس را منظور و هدف خود قرار می‏دهد. این کار را در علم اخلاق، «مراقبت نفس» می نامند و این وظیفه شبیه است به تدقیق حال یک مریض از طرف طبیب.
دوم – پس از گردآوری تجربه‏های گوناگون و فراوان از چگونگی حالات و تحولات نفسِ یک بچه یا جوان، باید سبب صدور آنها را تدقیق کنند.
این قدم دوم آزمایشی است که هدف آن تنها یافتن سبب ها و محرکها است، و این آزمایش به گذشته تعلق دارد زیرا که همیشه علت بر معلول مقدم است.
سوم – این که نتایج و تأثیرات آن حالات و انفعالات را بدست آورده و بداند که این تأثیرات چه تغییراتی در بدن و نفس به وجود می‏آورند. بدیهی است که این نتایج و تأثیرات نسبت به کیفیت نیروی جسمی و روحی و نسبت به زمان حصول می‏توانند مختلف باشند، مانند تأثیر یک نوع مرض در اشخاص مختلف.
این قدمِ سوم آزمایش استنتاجی است که تعلق به آینده دارد، زیرا که عموماً آثار بعد از فعل مؤثر است و زمانی کوتاه یا دراز در میان فعل و تأثیر آن فاصله پیدا می‏شود .
کمال توجه علمای فن روانشناسی به این سه نوع تحقیق و کنجکاوی است که آزمایش گذشته و حال و آینده حالات نفس را در بردارد.
چهارم – پس از به دست آوردن نتایج این تدقیقات سه گانه، مربی وارد مرحله تربیت اخلاقی می‏شود که باید حالات منفی و زیان آور نفس را مبدّل به حالات مثبت و سودمند نماید و اگر مثبت باشد در تقویت آن بکوشد.
مربی باید اخلاق و صفات زشت و نیروهای منفی را مبدل به صفات خوب و مثبت نماید، و صفات و اخلاق مثبت را نیز چنان که ذکر شد تقویت نماید. مثلاً اگر مربی ببیند یک بچه به درس معینی ذوق و دلبستگی ندارد و بچه دیگر به آن درس ذوق و علاقه دارد وسایلی فراهم سازد که در بچه اول تولید ذوق، و اسبابی فراهم نماید که ذوق و علاقه بچه دیگر را افزونتر سازد.
از اینجا می‏توان به این نکته پی برد که مربی نباید فقط اکتفا و قناعت به فرا گرفتن فن نظری روانشناسی کند، بلکه باید داخل دوره عمل گردد. چنان که یک شخص به محض خواندن و یاد گرفتن مطالب کتب طبی نمی‏تواند طبیب گردد بلکه هر دو عملیات و آزمودگی را لازم دارد، همان طور نیز شخص مربی هرچند معلومات نظری فراوان درباره روانشناسی داشته باشد، باز هم تا روزی که وارد مرحله عمل نشده شایسته نام و مقام مربی نمی‏تواند باشد.
فن روانشناسی می‏گوید حالات و انفعالات نفس یا خارجی است مانند دیدن و شنیدن که از راه حواس حاصل می‏شود، یا تأثیرات داخلی است مانند نیروهای فکر و خیال و تصور. ولی این محرکها و سبب ها در اصل داخلی هستند یعنی بالقوه در نفس موجودند، و همه اشیاء خارجی وسایلی هستند برای بیدار کردن محرکهای داخلی نفس.
به عبارت دیگر این محرکها بالقوه در نفس موجودند که گاهی به حالات دیگر مشغولند یا اصلاً خوابیده‏اند و تأثیرات خارجی آنها را بیدار و از بالقوگی به فعلیت می‏آورند. مانند این که کسی از پیش مغازه‏ای بگذرد و از دیدن چیزی میل خریدن آن چیز در او پیدا شود، اگرچه در ظاهر آن چیز، سبب فعل خریدن او شده ولی در اصل آن سبب یا محرک در داخل او به شکل احتیاج یا آرزو موجود بود ولی موقع و فرصت فعالیت و نمایش نداشته و آن چیز خارجی، آن سبب را بیدار و فعال ساخته است.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.