گفتار بیست و یکم 2013/10/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) - جلد اول

کسی که می‌خواهد عیوب و نقایص خود را بشناسد و به گفتار و رفتار نا‏صحیح خویش واقف گردد و آنهارا علاج نماید باید از انتقاد افراد پاک دل استفاده کند و از آنان بخواهد که نقایصش را بگویند و نقاط ضعف اخلاقیش را تذکر دهند.
حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام فرمود: کوشش کنید تا اوقات بیداریتان چهار قسمت شود: قسمتی برای مناجات و خلوت با خدا، و قسمتی برای امر معاش، و قسمتی برای هم نشینی با برادرانی که مورد اعتمادند و در دل نسبت به شما خلوص و صفا دارند، و قسمتی را به جلب لذایذ مشروع خود اختصاص دهید و متوجه باشید که ساعات لذت و کامیابی به شما نشاط و مسرت می‌بخشد و قدرتتان را برای انجام وظایفی که در ساعات دیگر بر عهده دارید تقویت می‌کند.
در تعالیم الهی اهمیت انتقاد و لزوم آن با اعتبار موضوعی که مورد انتقاد قرار گرفته متفاوت است؛ بعضی اعمال در اسلام از گناهان کبیره شناخته شده که باید تمام مردم از آن اجتناب کنند مانند دروغ، افترا و خیانت در امانت و مانند اینها ؛ در این قبیل موارد انتقاد از فرایض دینی است و به موجب قانون نهی از منکر، مسلمین مکلفند این وظیفه اجتماعی را انجام دهند و گنهکار را از عمل نا‏روایش نهی کنند.
بعضی اعمال از نظر قوانین اسلام گناه نیست ولی از جهت اخلاقی مذموم و ناپسند است؛ مانند زیاد حرف زدن، از خود راضی بودن و با مردم به تلخی بر‏خورد کردن و نظایر این‌ها. در این قبیل موارد نیز انتقاد از وظایف اخلاقی است و مسلمانان باید از روی خیر خواهی نقاط ضعف برادران خود را تذکر دهند و نقایص یکدیگر را با یاری هم برطرف سازند.
اولین شرط انتقاد این است که باید منتقد مطلب مورد انتقاد را به خوبی شناخته وبا علم و آگاهی آن‌ را تذکر دهد نه از روی حدس و گمان سخن گوید. چه بسا افرادی که عمل مباحی را گناه تلقی کرده و به عنوان نهی از منکر دیگران را از آن نهی می‌کنند یا عمل روائی را ناروا پنداشته اشخاص را مورد انتقاد قرار می‌دهند. اینان با این عمل از طرفی حلال خدا را حرام وانمود می‏کنند و باعث گمراهی افراد نا آگاه می‌شوند و از طرف دیگر جهل و بی اطلاعی خود را آشکار می‌سازند و موجبات هتک و تحقیر خو را فراهم می‌سازند.
شخصی گوید روزی به خارج مدینه رفته بودم، دیدم حضرت باقر علیه‌السلام در آفتاب سوزان گرم کار کشاورزی است، در حالی که عرق از جبینش می‌ریخت، به کار‏گران دستور می‌داد، با خود گفتم پیر مردی از بزرگان قریش در این ساعت و با این حال در طلب دنیا است. تصمیم گرفتم او را موعظه کنم، پیش رفتم و سلام کردم و گفتم آیا شایسته است یکی از شیوخ قریش در هوای گرم با این حال از پی طلب دنیا باشد!؟ چگونه خواهی بود اگر در این موقع با این حال مرگت فرا گیرد و حیاتت پایان پذیرد؟ آن حضرت فرمود: به خدا قسم، اگر با این حال بمیرم، در حین طاعتی از طاعات خدا جان سپرده‌ام. من می‌کوشم تا خود را از تو و دیگران بی نیاز گردانم، باید زمانی بترسم که مرگم در حال گناه فرا رسد و با معصیت الهی از دنیا بروم. آن شخص گوید: عرض کردم رحمت خدا شامل حال تو باد، من می‌خواستم تو را نصیحت گویم ولیکن تو مرا موعظه فرمودی.
راوی گوید به محضر حضرت صادق علیه‌السلام شرفیاب شدم، دیدم مردی با زبان انتقاد به آن حضرت عرض می‌کرد خدا به خیر و صلاحت رهبری فرماید، خودتان می‌گفتید علی علیه‌السلام لباس خشن می‌پوشید و پیراهن چهار در‏همی وهمانند آن در بر‏نمی‌کرد هم اکنون می‌بینم که خودتان لباس تازه‏ای غیر آنچه جدتان می‌پوشید به بر‏کرده‌اید. آن حضرت در جواب فرمود : علی علیه‌السلام آن لباس را زمانی می‌پوشید که در نظر مردم قبح و زنندگی نداشت و اگر او آن لباس را امروز می‌پوشید غیر مأنوس و غیر عادی بود؛ بهترین لباس در هر زمان لباس اهل آن زمان است.
انتقاد و بررسی به چند صورت قابل عمل است و هر یکی از آن صور به نوبه خود می‌تواند اندیشه‏های درست را از نادرست و اخلاق پسندیده را از ناپسند و اعمال روا را از ناروا تفکیک کند و زمینه اصلاح را فراهم سازد.
اول: شایسته است فرد اول منتقد خود باشد، افکار خود را با موازین حق و فضیلت بسنجد و صحیح و سقیم آن‌ را بشناسد و فکر پلید را از صفحه خاطر بزداید؛ این قسم انتقاد بهترین و آسان‌ترین و مؤثرترین وسیله‏ای است برای رفع سیئات اخلاقی. اولیاء گرامی به پیروان خود توصیه کردند که در راه خود‏سازی از این روش استفاده کنند، و حضرت حسین علیه‌السلام فرمود: از عوامل ارشاد انسان این است که خود گفته خود را مورد انتقاد قرار دهد و حقایق را از جهات مختلف ببیند و از آن‌ها آگاه باشد.
دوم: اگرچه هر انسانی می‌تواند از عقل خویش استفاده کند و اعمال و افکار خویش را مورد انتقاد قرار داده و به عیوب و نقائص خود واقف گردد ولی این بررسی نمی‌تواند او را به تمام عیوبش واقف گرداند، از طرفی غریزه حب ذات که خویشتن را از هر چیز و هر کسی بیشتر دوست دارد و اعمال خویش را که اثر وجودی وی است روا و پسندیده می‌پندارد، از طرف دیگر تحت تأثیر محیطی است که در آن پرورش یافته و به آداب و رسوم آن عادت کرده است و حسن و قبح اعمال و افکار را از دیدگاه همان محیط می‌بیند و نیک و بد اعمال را با معیار‏های که در تربیت خود فرا گرفته اندازه‏گیری می‌کند.
واضح است با وجود این عوامل مخالف، عقل تیره می‌گردد و از واقع بینی باز‏می‌ماند و آزادی خود را از دست می‌دهد و در باره زشتی‌ها و قبایح و زیبائی‌ها همچنان که هستند نمی‌تواند به درستی قضاوت کند.
آنان که می‌خواهند به عیوب و نقائص خویش پی ببرند باید عقل دیگران را ضمیمه عقل خویش گردانند و از انتقاد و بررسی ایشان استفاده کنند و از اشخاص آگاه و دانا و پاک دل که به اوضاع و احوالشان واقفند طلب رهبری کنند.
با اعمال و افکار خود را به افراد بصیر و لایق عرضه دارند و از تذکرات ایشان استفاده کنند، بدین طریق به عیوب و نقایص خویش پی برده و زمینه اصلاح خود را فراهم سازند.
افراد با فضیلت و دانا در جامعه همانند آیینه هستند که زیبائی‌ها و زشتی‌ها را ارائه می‌کنند و حقایق را آشکار می‌سازند. کسی که خواستار پاکی و فضیلت است چنان که ذکر شد باید خویش را به ایشان عرضه دارد و از انتقادات آن مردان پاک استفاده نماید.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‏فرماید: مؤمن برای برادر خویش مانند آیینه است که ناملایمات و بدی‌ها را از وی دور می‌سازد.
پس از اصلاح خویش دگر دوستی و صلاح جامعه، ما را موظف می‌کند که انتقاد کنیم و عیوب و نقائص برادران خویش را تذکر دهیم و ایشان را برای اصلاح خویش تشویق نماییم. زیرا انتقاد بجا، مردم را به خود سازی وادار می‌کند و حق و فضیلت را احیا می‌نماید و افکار و اعمال زشت را کاهش می‌دهد و جامعه را از سعادت واقعی و زندگی انسانی برخوردار می‌سازد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.