تزکیه، تبخیر معنوی نفس 2008/06/13

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد اول

انسان مرکب ‌است از دو عنصر یا دو قوه مخالف و مُتَخاصِم: جسمانی و روحانی، حیوانی و انسانی، سُفلی و عُلوی. عنصر عالی و ملکوتی را نفس ناطقه و عنصر سفلی و جسمانی را نفس‌ حیوانی نامند. در این عالم انسان موظف است که نفس حیوانی را در خود تربیت نموده، آن را نورانی‌تر و لطیف‌تر کند تا بتواند خود را از آلایش­ها پاک و صاف نماید و وحدتی کامل تشکیل داده، دو گانگی را مبدّل به یگانگی گرداند و به مقام وصْلَت رسد.

بنابراین در پاسخ این سؤال که آیا نفس ناطقه کامل است یا ناقص، توان گفت که نفس ناطقه کامل به شرط است، یعنی خود کمال ذاتی دارد ولی تجلّی آن مشروط بر این است که به وظیفه اصلی و حیاتی خود عمل کرده، نفس حیوانی را از جنس خود سازد. چه نفس حیوانی در پای نفس ناطقه مانند زنجیری است که او را از پرواز در فضای آزاد عالم ملکوت باز می‌دارد؛ و تا این زنجیر را در پای دارد نمی‌تواند با روح ملکوتی اِمتِزاج و اتحاد کند.

تزکیه نفس شبیه تصفیه آب استخری است که قسمت بالای آن به علت مجاورت با هوای صاف و باد، پاک­تر و صاف­تر است، ولی قسمت پایین آن به جهت مجاورت با گِل و لای و سایر اشیاء ساقط شده در آن، همیشه ناصاف و پر از لجن است.

طبقه فوقانی و صاف آب استخر، مثال نفس ناطقه است و قسمت پایین آن، مثال نفس حیوانی. این آب وقتی می‌تواند به آسمان صعود کرده و با ابر وصلت نماید که به کلّی بخار شود و کیفیت خود را تغییر داده و لطیف‌تر گردد. در جریان این تبخیر، مواد کثیف و سنگین در ته استخر باقی می‌ماند؛ این مواد مثال عناصر مادی است که پس از مرگ از هم گسیخته شده در روی زمین باقی می‌ماند.

کیفیت تبخیر آب استخر و پیوستن آن به ابر که شبیه رسیدن نفس ناطقه است به عالم ملکوتی، بر دو گونه است: یکی واگذاشتن آن به جریان طبیعت تا به وسیله باد و حرارت آفتاب تبخیر شود. ولی این حال مدت­ها طول می‌کشد و شاید در ضمن آن، آب استخر به قدری متعفّن گردد که هوای اطراف خود را فاسد ساخته مایه بسی امراض مهلک شود. حالِ مردمان کوته‌بین غافل که مدّعیند باید دم را غنیمت دانست و خوش بود و هنوز وقت برای اصلاح نفس باقی است، شبیه به حالت همین استخر است.

راه دیگر و بهتر برای تبخیر آب استخر، استفاده از ابزار و ماشین­های صنعتی در دسترس است که می‌توان آن را در ظرف چند ساعت یا چند روز تبخیر و تقطیر کرد. در این صورت اولاً تبخیر سریع­تر انجام می‌گیرد، ثانیاً به واسطه تقطیر می‌توان آن آب را در کارهای مفیدی مانند آبیاری باغ و بوستان و گلزارها حتی برای نوشیدن و مصارف بهداشتی به کار برده و نتیجه بهتری بدست آورد.

در تزکیه و تصفیه نفس حیوانی که نوعی تبخیر و تقطیر معنوی و روحی است، نفس ناطقه از آلودگی‌ها و گل و لای مواد و صفات حیوانی و هوی و هوس­های نفسانی آزاد می‌شود، آنگاه نفس ناطقه به جهت آزادی و سبکباری می‌تواند در عالم اعلیٰ به پرواز درآید.

بنابراین همانند تبخیر آب استخر، برای تبخیر معنوی نفس و تصفیه و تزکیه آن دو راه داریم: یکی واگذاشتن آن به جریان طبیعت تا به تدریج نفس حیوانی قوای خود را تحلیل برد و سست و ناتوان گشته، نفس ناطقه از فشار و تسلط آن آزاد گردد و عقل سلیم را در زندگی خود رهنما و پیشوا قرار داده شایسته صعود به عالم ملکوتی گردد، این کار امکان‌پذیر است، لیکن چه بسا میلیون­ها سال به طول انجامد.

دیگر ‌این که انسان به حسب خلقت خود دارای عقل و اراده است، بدین سبب مأمور و مکلّف است که این راه را کوتاه­تر سازد و به تسریع جریان قانون طبیعت و ناموس تکامل یاری کند. عملاً هم بشر این کار را در زندگی مادّی خود به وسیله کوشش­های فراوان و کشف­ها و اختراعات و تأسیسات و تشکیلات سیاسی و اقتصادی و تجاری و اجتماعی به جا می‌آورد و به جریان طبیعت وا نمی‌گذارد.

چنان که علمای فنی و مخترعین با همت خود اسباب و ابزارهایی برای تبخیر و تقطیر آب و سایر کارهای زندگی به‌وجود آورده‌اند که هزاران بار کار طبیعت و انسان را آسان­تر و سریع­تر کرده ‌است، همین‌طور علمای ‌فنون ‌روحی و دانایان جهان ‌معنوی‌ و اخلاقی در نتیجه قرن‌ها کنجکاوی و تجربه‌های سخت و دردناک در نفس خود و دیگران، وسایلی برای تبخیر و تقطیر نفس حیوانی کشف کرده و در پیش نظر طالبان علم و معرفت و عاشقان حقیقت نهاده‌اند، تا صاحبان ذوق و همت با بهره‌گیری از آن وسایل، راه تکامل و آزادی نفس خود را آسان­تر و نزدیک­تر گردانند و ‏هرچه زودتر به سر منزل مقصود که کمال نفس است، برسند.

برای تسهیل امور و پیروزی در این مرحله هولناک، فیض و عنایت خداوندی اسباب و نیروهای بزرگی در اختیار بشر نهاده که عبارتند از نیروی سنجش و ‌اندیشه و خرد، ‌ایمان و اراده، مربیان واقعی و محبت و عشق که به منزله زاد راه و اسباب سفر نفس ناطقه‌اند.

آنان که به حقیقت نرسیده‌اند، بدین علت است که نور حقیقت و معرفت بر ‌ایشان نتابیده تا با درخشش خود رنگ ظلمت را از صفحه دل ‌ایشان بزداید و مس وجودشان را در بوته عشق و معرفت گداخته مُبدّل به زر ناب گرداند.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.