گفتار دهم 2013/10/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) - جلد اول

انسان هرگز نمی‌تواند از این که زندگی او ارتباطی به سبب غیبی دارد چشم پوشی نموده و صد درصد دلگرم علل و شرایطی باشد که برای وی معلوم بوده و در راه مقاصد زندگی بادست خود آن‌ها را چیده است. آنهایی که ایمان به غیب و ماورای طبیعت را جزو خرافات پنداشته و به عنوان این که یک عقیده دینی تقلیدی و خشک و یادگاری از عهد اساطیر است، معذلک در برابر برتری‌های اسلام از خضوع نفسانی و اعتراف عملی ناگزیر بوده و در کلیات و جزئیات امور زندگی و سیر سلوک حیاتی از تأثیر علل و اسباب بیرون از فکر در امن نبوده و نمی‌توانند نگران پیشامد های غیر مترقبه نباشند.
البته معنی ایمان به تأثیر غیبی این نیست که انسان در مقاصد حیاتی خود از تأثیر وسایلی که در دست دارد و معلوماتی که باید آنهارا بکار بندد، دست برداشته در انتظار عامل غیبی بنشیند. در حقیقت این رویّه، معلومات را در راه مجهولات فدا کردن است و هیچ خردی به آن فتوا نمی‌دهد.
ادیان آسمانی که انسان را برای ایمان به غیب و ماوراء طبیعت دعوت کرده‌اند تأثیر کار و کوشش را نیز برای انسان تائید فرموده‌اند. قرآن مجید ایمان به تأثیر غیبی را بیان نموده و نیز راجع بکار و کوشش می‌فرماید « وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» و در باره روز قیامت می‌فرماید « یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى» روز قیامت روزی است که به یاد آورد انسان را آنچه که عمل کرده است .
افرادی که با تعالیم اسلام آشنایی ندارند سؤال می‌کنند که ایمان به معاد چه اثری در اخلاق و اعمال انسان دارد و کدامیک از شؤون جامعه بشریت با آن اصلاح می‌شود؟
تردیدی نیست که جامعه بشری با فعالیت افراد، زنده و برپاست و فعالیت افراد در اثر احتیاج و پی بردن به نیازمندی‏های زندگی است، از این جهت که انسان علاقه شدیدی به بقای خود دارد آنچه بدست می‌آورد و در این آرمان دخیل است خوشحال شده و لذت می‌برد، با تصور همین زندگی و مزایایی که ممکن است در این راه نصیبش گردد نشاط کار پیداکرده و با عزم و اراده به فعالیت خستگی ناپذیر خود ادامه می‌دهد. هر کدام از این اعمال که به هدف رسید موجب شدت فعالیت انسان می‌گردد و عزم. اراده بیشتری بکار می‌اندازد؛ به یاد مرگ افتادن و فکر حیات اخروی و زندگی پس از مرگ را در سر پرورانیدن، اگر عزم و اراده فردی را فلج نکرده و چرخ‌های فعالیت روز افزون جامعه را از کار باز ندارد، هیچ تأثیری در این سیر و سلوک زندگی نداشته و روح تازه ای در قالبش نخواهد دمید.
در پاسخ این سؤال باید گفت: ادیان آسمانی سازمان دعوت خود را تا حدی روی مسؤولیت تکلیفی و پاداش اعمالی گذاشته‌اند، خصوصاً دین اسلام که اساس دعوت خود را روی سه اصل توحید، نبوت، معاد نهاده . اگر کسی در معاد تردید داشته باشد مانند این است که توحید و نبوت را نپذیرفته و داخل در حریم دین نشده و از جرگه مسلمین خارج است. از همین جا اهمیت شدیدی که اسلام به معاد داده روشن می‌گردد.
ادیان آسمانی آرمان تعلیم و تربیت خود را روی فطرت انسانی نهاده و اعتقاد به معاد را یکی از ارکان حیاتی انسان شمرده که وجود انسان بدون آن مانند تنی است بی‌روح که فضیلت و سعادت خود را از دست داده است.
آئین اسلام حیات انسانی را یک زندگی جاوید و بی نهایت بیان فرموده که هرگز با مرگ قطع نمی‌شود و برای همیشه باقی و پایدار است به نحوی که خوشبختی و بدبختی آن سرای او به تناسب صلاح و فساد اعمال این سرای اوست؛ بهمین جهت برای انسان یک برنامه حیات تعقلی تنظیم فرموده نه عاطفی، در قوانین مدنی، خواست اکثریت مردم لازم‌الاجرا است و این یکی از مواد قانونی است ولی اسلام مقرراتی را قابل اجرا می‌داند که حق و مطابق میزان تعقل باشد، با میل و عاطفه اکثریت مردم، خواه وفق دهد یا نه.
اسلام بیان می‌کند:انسان فطری می‌تواند اثبات معاد کند و در نتیجه خودش را دارای حیات جاوید می‌بیند که باید تنها با تعقل که موهبت اختصاصی انسانیت وی است زندگی کرده و لحظه‏ای از لوازم این واقع بینی غفلت نورزد، نه مانند فردی که از مبدأ و معاد بی‏خبر و منطقی جز منطق مشترک حیوانی نداشته و آرزویی جز تسلط بر لذایذ مادی در دل نپروراند. ایمان به معاد در همه شؤون فکری و اخلاقی و روحی و اعمال اجتماعی و انفرادی یک انسان واقع بین تأثیر شایانی دارد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.