گفتار هفتم 2013/10/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) - جلد اول

چون شیطان از آتش است بهر جا که افتاد، زود جای خود را می‌گشاید و با اندک مایه‏ای که یافت در نهایت سرعت توالد و تناسل می‌کند و جای خود را به مجرد این که راهی در خانه دل یافت، وسیع می‌کند. اخلاق حسنه حکم وسط و میان را دارند و صفات رذیله حکم اطراف و جوانب را دارند، وسط هر چیزی بیش از یکی نیست، ولی اطراف و جوانب، بی حد و بی‏نهایت‏اند. چون شیطان جای خود را در دل محکم نمود توالد و تناسل می‌کند و در اطراف و جوانب آن آتش‌های دیگری پیدا می‌شوند و اگر آدمی دل را به خیال فاسدی داد، شعب و راه‌ها به خیال او می‌رسند و از خیال معصیتی چندین خیال معاصی دیگر متولد می‌شوند و هر گز بجایی منتهی نمی‌گردند.
هر یک از اخلاق راهی است به مقصود، و راه به هر منزل یکی است و بیراهه از حد و حصر متجاوز است، پس درهایی که در معبر شیطان است از حساب بیرون، و دری که راه مَلک است یکی است، و لشکری که راه آن بیشتر، غلبه آن بیشتر و آسان‌تر است، و به این مطلب در قرآن مجید هم تصریح شده که می‌فرماید: « وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ» : و این که این راه من است که راست است، پس پیرو آن راه باشید و پیروی نکنید از راه‌های دیگر تا این که شما را از راه راست متفرق سازد .
روزی حضرت رسول اکرم‏(ص) از برای اصحاب خود یک خط کشیده فرمودند : این راه خداست و بعد از آن خطوط بسیار کشیدند از چپ و راست و فرمودند: این خطوط راه‌های هستند که به هر راهی شیطان نشسته و آدمی را به خود می‌خواند وبا وجود این‌ها شناختن راه راست مشکل و محتاج به راهنمای حاذق است و دری که راه فرشتگان است مسدود و بسته است و درهای شیطان مفتوح، و بر انسان است که در مفتوح را ببندد و در پنهان بسته را بگشاید؛ با این اطمینان شیطان گفت « قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» پس به عزت تو که حتماً می‌فریبم آنهارا تماماً، مگر از آن‌ها بندگان خالص شده ترا .
این ملعون بسا باشد که تلبیس کند و حق و باطل را مشبه نماید و لشکر خود را به لباس ملک ملبس سازد تا آدمی را به مهلکه افکند. ضرر وساوس شیطانیه عظیم و عاقبت آن وخیم است و میل به باطل اسهل و آسان‌تر است، لیکن میل به سوی حق بسیار سخت است. میل به باطل دل را سبب تیرگی و ظلمت، و نفس را باعث افسردگی و کدورت می‌گردد. پیدا کردن راه راست، مشکل، به خلاف، راه‌های باطل بر همه کس واضح و روشن است.
اغلب خیال آدمی در پیدا کردن راه‌های مکر و حیله و شیطنت و خدعه و کیفیت وصول به شهوات و نیل به لذات است. همیشه در دل خود مشغول منازعه با خصمان و دفع دشمنان، و بسا می‌شود که فرض مخالفت و عداوت دوستان کرده و دل خویش را مشغول تنبیه و مؤاخذه و جوابگویی ایشان می‌کند؛ روز و شب خود را صرف می‌نماید به خیالاتی که دل را سیاه و دنیا و دین را تباه می‌کنند. جمیع تخیلات فاسده، خواه در باره امور مباح و یا غیر آن، مشترکند در احداث ظلمت و کدورت در دل، اما در معصیت بودن وقوع عذاب بر آن‌ها یکسان نیستند.
پس آنچه تخیل در امور مباحثه و تفکر در آن‌ها باشد مطلقاً گناهی نیست و در امور غیر مشروعه مجرد تخیل و خطور در دل اگر بی اختیار باشد، باز هم مؤاخذه و عقابی بر آن نیست زیرا تکلیف به امری که از تحت اختیار بیرون است جایز نیست. و اگر به قصد باشد و دل خود را با اختیار مشغول تخیل سازد و مصمم باشد بر انجام آن، یا تأسف خورد که چرا فلان معصیت را در فلان موقع که میسر شد نکردم، چنین شخص عاصی و گناهکار و مستحق عذاب است. همچنین است اگر مصمم به انجام فعلی شود مانعی روی دهد و نکند، لیکن اگر مصمم شود و قبل از انجام آن فعل از خوف خدا ترک کند، گناهی نخواهد داشت، بلکه بر او حسنه نوشته می‌شود.
شیطان مانند خون در بدن انسان گردش می‌کند و قوه واهمه و غضبیه و شهویه را به وسوسه در حرکت می‌آورد و از وسوسه او محفوظ نمی‌ماند، مگر کسانی که ریشه علایق دنیویه را از زمین دل کنده و به غیر از فکر یک راه مستقیم، خیالات و هموم سایر طرق را از دل خود بیرون کنند و خود را به خدا بسپارند، آن کسان از جمله بندگان خالص خدا هستند که شیطان ایشان را استثنا کرده «إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» .


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.