قدرت خدا 2010/10/25

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: مبدا و معاد

قدرت خدا

صفات ثبوتیّه که آن را صفات جمال یا صفات کمال گویند، منحصر یعنی محدود و محصور نیست، به جهت آن که خُلُوّ از کمال، نقص است. چه، هر نقص دارای کیفیتی است و هرچه دارای کیفیت باشد، مسلّماً محدود بوده ابتدا و اختتام دارد و آثارش نیز کامل نیست. بنابراین هر نقص و کیفیتی، منفی و مسلوب است از صانعِ عالم، و صفات صانع عالَم را کیفیت نیست و چنان که گذشت، سبیل ادراک به کُنهش مسدود است بر عقول.

این که گوییم صانع عالَمْ قادر است و عالِم، یعنی عاجز و جاهل نیست، به جهت آن که عجز و جهل، نقص است و سزاوار قادر و عالِم بِالذّات نیست. به عبارت دیگر، قدرت او ابطال در حدّ است: یکی آن که خدا معطّل و درمانده نیست در قدرت و علم، و دیگری آن که قدرت و علم

او شبیه قدرت و علم بندگانش نیست، زیرا علم و قدرت ما، لِذاتِه نیست بلکه لِغَیرِه است.

اشتقاق قدرت از قَدْر است، به جهت آن که قادر، ایقاع فعل می‌کند به مقدار قوّت یا به مقدار مقتضای اراده خود. قدرت در انسان، مُتَساوِق است با اختیار نسبی او، لیکن اوست عالِم مطلق و قادر محض.

آثار قدرت صانعِ عالَم عبارت است از وجود و فیض‏یابی و تغیر موجودات به سبب قدرت او، چنان قدرتی که زاید بر ذاتش نیست، بلکه عین ذاتش است؛ در حالی که قدرت و اراده بشر یا سایر مخلوقات، عین ذاتشان نمی‌باشد. چه، بشر و سایر موجوداتِ زنده صاحبِ اراده، بسیط نیستند، بلکه موجوداتی مرکّبند که از کالبد مادی یا ظاهری و موجودیت و قوای روحی یا باطنی به وجود آمده‌اند. مثلاً انسان که وجودش، از تجمّع قوا و نیروها و عوامل گوناگون به وجود آمده، در حین ممات، به اجزاء گوناگونی تجزیه شده و قوایش از وجودش، مجزّا و جدا می‌گردند، ولی در خالق چنین نیست، بلکه نه مماتی هست و نه تَجَزّائی مابین وجود و قدرت‏هایش.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.